ده عدد زیادی بود تو بچه گی هامون
تا ده میشمردیم قایم میشدیم
تا ده میشمردیم همدیگه رو پیدا میکردیم
همدیگه رو ده تا دوست داشتیم
یک تومن ، ده تا آبنبات
یک توپ ، ده تا همبازی
یکبار قهر ، ده بار آشتی
یک بغل ، ده تا بوسه
یک کوچه، ده تا همسایه
یک دیدار ، ده تا نامه
این روزا توپ داریم ، همبازی نداریم
توی کوچه مون همسایه نداریم
قهر داریم ، آشتی نداریم
آغوش و بوسه نداریم
نامه ی عاشقونه نداریم
این روزا اندازه ده تا ، دیگه هیچی نداریم
راستی این روزا چی داریم ؟؟؟